بهمپس

ساخت وبلاگ
این که بسیاری از افراد امروز شعار برای زنان سر میدهند خوب است، این که خواهان تغییر رویه حاکمان هستند خوب است، اما اولین تغییر باید در خودمان باشد.من چگونه میتوان شعار زن زندگی آزادی سر بدهم ولی ساده ترین کارهای خود را به مادر، همسر یا خواهرم محول کنم. مانند جمع کردن رخت خواب، مرتب کردن تخت خواب، جمع کردن ظرف های سر سفره، شستن جوراب و... اینها حداقال کارهاست که ما انجام نمیدهیم. بماند که کارهای مهمتری هم هست از جمله فهم و درک زن (چه مادر، چه همسر) .حتی خود زن ها هم در این مناسبات گیر کرده اند و فعلا جرات بیرون آمدن ندارند، یکطرف قضیه را خوب جلو می آیند مثلا میگنم من وظیفه ندارم فلان و فلان کنم اما آنطرف قضیه به مردها و پدر ها میگویند وظیفه توست که... و این نوعی وابستگی بدتر ایجاد میکند که توام با تلخی مناسبات به ظاهر سنتی هست. هر چند میدانم اینها در فضای مردسالار چند صده گذشته شکل گرفته، اما برای تغییر این فضا باید از خود شروع کنیم.در سایر مناسبات هم اینگونه هست. در کار و سلامت اقتصادی و قدرت طلبی و...متاسفانه نظام قدرت همه ما رو اینگونه بار آورده و انقلاب اول اینه که رام این نظام قدرت نشیم و در خودمون انقلاب کنیم.(نه این که مخالف حرکات اخیر باشم و نه این که از هر حرکتی انتظار مفید بودن داشته باشم، نه، اما انتظارم از خودم اینه که شعارم در خودم عملی بشه و تجلی پیدا کنه) بهمپس ...
ما را در سایت بهمپس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6behmaps15 بازدید : 91 تاريخ : دوشنبه 11 مهر 1401 ساعت: 19:28

استقلال آزادی(سایر مناسبات)سایر شعار ها هم همینطور استمرگ بر دیکتاتور، نه گرانی، نه به فساد، نه غزه نه لبنان،و حتی شعارهای قدیمیتر مرگ بر آمریکا مرگ بر روسیه مرگ بر چین و هزاران شعار دیگرچنین شعارهایی هم باید اول در خودمان بروز بدیمفرزندان بعد از دوره نوجوانی آزادی میخواهند اما از آنطرف پشتیبانی کامل مالی و امنیتی رو از والدین میخواهند، یکجور استقلال توام با وابستگیوالدین هم به همین نسبت در قبال پشتیبانی مالی و...، فرمانروی فرزندان.دهه هشتادی ها خیلی زود وارد بازار کار شدند و تا حدودی تونستند این تناقض رو بشکنند اما فقط تا حدودی و اونهم به جبر زمانه و نه آگاهی.فساد و دروغ و ریا هم از همه جای ما میبارد چه در یک مغازه کوچک ، چه در پیدا کردن شغل و چه در مدرسه و دانشگاه و سربازی و... .البته که میدانم این آشی است که قدرت برای ما پخته، اما با کنار زدن این قدرت مزه آش عوض نمیشود، باید خودمان هرکدام آشپز بشویم و حداقال مزه آش ها رو فهم کنیم.انتظار تغییر چه را داریم، وقتی خودمان حاظر نیستیم کوچکترین تغییری بکنیم.اگر خودمان تغییر کنیم، آنوقت کوچکترین حرکتمان تن قدرت را میلرزاند.(کما این که در برهه هایی از زمان چنان لرزاند که چند برابر آبان و دی و شهریور هزینه کردند که حرکتی شکل نگیرد) بهمپس ...
ما را در سایت بهمپس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6behmaps15 بازدید : 101 تاريخ : دوشنبه 11 مهر 1401 ساعت: 19:28

به نظرم مهمترین مناسبات ما مناسبات کاری ماست که امروزه مناسبات اقتصادی نام گرفته و تقریبا تمام مناسبات دیگر رو در بر گرفته. (در پست بعدی به شرح تاریخیش خواهم پرداخت.)ما در نظام کنونی زیر سلطه قدرت مناسبات کاری خودمون رو شکل دادیم و آنگونه ایم که دوست داریم با کار کمتر ، کار بیشتری نصیبمون بشه. دنبال شغل پر درآمدیم با کمترین کار، دنبال معامله ایی هستیم که پول زیادی بهمون بده، تو قرعه کشی شرکت میکنیم، قمار میکنیم، از کار طفره میریم، به انواع مختلف دزدی میکنیم و هزاران کار دیگر که همه نشون اینه که ما میخوایم با کار کمتر، کار بیشتری بگیریم و راحت تر بگم دوست داریم دیگران برامون مفتی کار کنند و راحت تر بگم دیگران رو برده خودمون کنیم.حال در چنین شرایطی شعارمون علیه استکبار و دزد و فاسده ، تا چنین چیزی رو نتونیم فهم کنیم و در خودمون اصلاح کنیم نمیتونیم بالاتری بهتر طلب کنیم.همچنین قدرت و خودبرتربینیدر ادامه مناسبات اقتصادی ، مناسبات قدرت شکل میگیره، کسی که کار بیشتر کسب میکنه قدرت بالاتری کسب میکنه و امروزه تقریبا همه ما دنبال کسب قدرت و برتری بر دیگری هستیم. از هنر و دانش و ورزش و... گرفته تا ثروت و... که البته این هم پرورانده این سیتم قدرت و پدرسالارانه موجوده، اما ما هم به این سیستم تن دادیم و برای برتری هر کاری میکنیم، و چنین هست که دیگران بر ما سلطه میابند. بهمپس ...
ما را در سایت بهمپس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6behmaps15 بازدید : 94 تاريخ : دوشنبه 11 مهر 1401 ساعت: 19:28